اگر عمر ما فقط طول داشته باشد و عرض نداشته باشد و یا عرض آن کم باشد دچار جهالت خواهد بود. جوامعی که در جاهلیت هستند دارای عرض کوتاه در زندگی هستند و کمی بهتر از حیوانات زندگی می کنند. کسانی که عرض زندگی خوبی دارند اما ارتفاع زندگی ندارند دچار حماقت هستند. منظور از حماقت این است که بخواهیم همه چیز را با معیار علم بسنجیم و اثبات علمی کنیم، چون غیر ممکن است عاقبت آن بیراهه و خرافه های علمی است.
اگر فقط به آگاهی بپردازیم و دانایی را برداریم دچار خرافه های معنوی می شویم. به همین دلیل آگاهی و دانایی لازم و ملزوم هستند. موضوع بهره وری زیر مجموعه ی دانایی و علم است و عرض زندگی را وسیع تر می کند؛ برکت در ارتفاع است.
یک تمرین انجام می دهیم، با یک نارنگی. خوب به نارنگی نگاه کنید، چند ماه پیش این نارنگی شکوفه ای بر درختی بود که هرگز نمی دانیم این درخت کجا بوده، شکوفه با کمک نسیم شکوفا شد و با کمک یک زنبور مسئول، گرده افشانی کرد و میوه ای که در دستان شما است نطفه بست. درخت مهربان که هرگز نمی دانیم کجا است، از شیره ی جانش این میوه را تغذیه کرد و از او مراقبت کرد، باغبان زحمت کشی از درخت مراقبت کرد و برگ های مهربان و سبز درخت میوه را از تابش آفتاب محافظت می کردند، باران رحمت بی مضایقه می بارید و این نطفه ی تازه بسته شده لحظه به لحظه رشد کرد و بزرگ شد، باغبان مهربان هرروز زحمت کشید و به درخت سر زد و مراقبت کرد و میوه بزرگ و بزرگ تر شد تا زمانی که رسید و آماده ی جدایی از آغوش امن مادر شد و به عنوان یک عاشق در جستجوی معشوق، دست مهربان باغبان او را از شاخه چید و دست های مهربان دیگری کمک کردند تا این میوه از درخت تا مغازه به دست ما برسد.
نارنگی یک میوه است آیا تا به حال به برجستگی ها و فرورفتگی های روی پوست او نگاه کرده اید؟ تا به حال تنوع رنگ آن را دیده اید؟ تا به حال به کسانی که زحمت کشیده اند این میوه به دست ما برسد فکر کرده بودید؟
هنگامی که میوه را دردست دارید یک لحظه چشمانتان را ببندید و با لامسه میوه را میوه به شوق وصل در دستان ما است حس کنید و با او ارتباط بگیرید. لحظه ی وصل «من» و لحظه ی وصل «تو» با میوه است، ولی حجاب پوست مانع است. شما محرم شدید پس محرم هستید به آرامی وارد حریم میوه شوید و پوست آن را جدا کنید. به پوست نارنگی خوب نگاه کنید درون آن نرم و سفید است ولی بیرون آن محکم است.
بایستیم و نگاه کنیم، پوست به ما چه چیزی را یاد می دهد؟ تعهد، وظیفه. پوست این میوه ماه ها در مقابل باد و باران مقاومت کرد تا از این موجود ظریف که در درون خودش دارد محافظت کند پس این پوست باارزش را خوب ببین و لمس کن و به آرامی جدایش کن، پوست زباله و آشغال نیست بلکه یک محافظ است و مظهر تعهد است و متعهدانه از موجود زیبا و لطیف درونش مراقبت کرده است؛ با نخ های سفید دورتادور میوه را احاطه کرده تا سالم به دست ما برسد. پوست را با احترام از میوه جدا کنید حالا شما با این میوه محرم هستید، لحظه ی وصال است. میوه را نصف کنید و نیمه ی دیگر را کنار بگذارید. هر پره ای که جدا می کنید را خوب نگاه کنید، شما با او محرم هستید، ببوسیدش؛ حال در دهانتان بگذارید، لحظه ی وصل است، همراهش باشید. میوه از این که روحش با روح تو یگانه شد لذت می برد. اگر میوه هسته دارد به آن خوب نگاه کنید؛ تمام عظمت آفرینش در این هسته نهفته است و هر هسته ای یک جنگل از درختان میوه است پس با هسته ی میوه هم با احترام و سپاسگزاری برخورد کنید.